|
پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, :: 18:14 :: نويسنده : E$maIL-M
صبح شد پاکت های سیگارم تمامی ندارد می سوزد بر سوزش رگهایم بازوانم دیگر توان سوختن خاموشی سیگارهایم را ندارند دیگر کجا را گورستان سیگارهایم بدانم خورشید بیدار است چشمانم رنگ سرخی سیگار هایم را دارد نیکوتین های سیگارم رگهای خونینم را به اسارت گرفته اند تو را می خواهم تا با وجود پاکت، رگ های خونینم را از اسارتش در آورند اسارت کافی است تورا می خواهم بیا و وجودم را رنگی کن سرخی نمی خواهم سبزم کن تا شکوفه های عشق بر رگ هایم جوانه زند می توانی آیا؟؟؟ کمی از کودهای وجودت را میخواهم میخواهم خودت را با خودم پیوند زنی نه آن پیوند آن پیوند دیگر خوابم می آید بگذار در وجودت ارامشی پیدا کنم وجودت را به من بده تا وجودم را به وجودت ریزان کنم دوستت دارم تا ابد یادگاریت را بر تنه وجودم حک کن چه میخواهی حک کنی دردم پایانی ندارد نظرات شما عزیزان:
![]() |